عضو شوید



:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



به وبلاگ من خوش آمدید

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان تنهاترین تنهاها و آدرس loverose.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار مطالب

:: کل مطالب : 1106
:: کل نظرات : 37

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 248
:: باردید دیروز : 910
:: بازدید هفته : 5984
:: بازدید ماه : 5928
:: بازدید سال : 19201
:: بازدید کلی : 177422

RSS

Powered By
loxblog.Com

روح . چن . جن . ارواح . شیطان . خدا . ترسناک

جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 19:34 | بازدید : 347 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

 

دلم گرفته ای دوست، هوای گریه با من

 

گر از قفس گریزم کجا روم، کجا من؟

کجا روم که راهی به گلشنی ندانم

 

که دیده برگشودم به کنج تنگنا من

نه بسته‌ام به کس دل، نه بسته کس به من دل

 

چو تخته‌پاره بر موج، رها، رها، رها من

ز من هر آنکه او دور ، چو دل به سینه نزدیک

 

به من هر آن که نزدیک، ازو جدا، جدا من!

نه چشم دل به سویی، نه باده در سبویی

 

که تر کنم گلویی به یاد آشنا من

ز بودنم چه افزود؟ نبودنم چه کاهد؟

 

که گویدم به پاسخ که زنده‌ام چرا من؟

ستاره‌ها نهفتم در آسمان ابری

 

دلم گرفته ای دوست ، هوای گریه با من


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
جمعه 8 اسفند 1393 ساعت 19:10 | بازدید : 392 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

مریم دوستت دارم فراتر از باور يك رويا

مریم دوستت دارم بيشتر از معنای واقعی كلمه دوست داشتن

دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری

دوستت دارم چون تو نيز مرا دوست می داری

دوستت دارم همچو طلوع خورشيد در سحر گاه عشق

دوستت دارم همچو تكه ابرهای سفيدی كه در اوج آسمان آبی در حال عبورند

مریم دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق

دوستت دارم بيشتر از آنچه تصور می كنی

دوستت دارم ، همچو رهايی پرنده از قفس و پرواز پر غرور او در اوج آسمان ها ، 
همچو امواج دريا كه آرام به كنار ساحل می آيند و آرام نيز به دريا
می روند، همچو غنچه ای كه آرام آرام باز می شود و گل می شود

مریم دوستت دارم همچو اواخر زمستان كه شكوفه های بهاری باز می شوند

دوستت دارم همچو چشمه ای در دل كوه كه آرام جاری می شود بر روی زمين و 
تبديل به آبشاری می شود كه از دل كوه سرازير می شود

دوستت دارم همچو مهتابی كه شبهای تيره و تار را با حضورش پر از روشنايی ميكند

دوستت دارم همچو باران بارانی كه تن تشنه دنيا را جان ميدهد و می شويد

مریم دوستت دارم چون چشمانت اين حقيقت قلبم را باور دارد

دوستت دارم ، چون تو آخرين اميد زندگی منی ، و لياقت اين دوست داشتن را داری

دوستت دارم تا حدی كه قلبم و احساسم ظرفيت اين ابراز
دوست داشتن را نسبت به تو داشته باشند

دوستت دارم ، چون با باوری عميق در قلب من نشستی

و مرا هدف و اميد زندگی خود قرار دادی
مریم دوستت دارم چون از زندگی ودنيا گذشته ای تا با من بمانی

دوستت دارم چون نگذاشتی حتی يك قطره اشك از چشمانم سرازير شود

دوستت دارم چون كه ياری ام ميكنی تا از اين سيلاب زندگی به راحتی عبور كنم و 
خودم را در دشت آرزوهايم همراه با تو ببينم

مریم دوستت دارم فراتر از باور يك رويا و فراتر از باور يك حقيقت

دوستت دارم ، چون با اطمينان و اعتماد كليد قلب سرخ و پر از عشقت را به من دادی

دوستت دارم چون كه با احساس پر از صداقت قلم سردم را بر روی كاغذ زندگی 
ميكشم و اين شعر و ترانه ها را برايت می سرايم

مجنونم از مجنون عاقل تر ، و ديوانه ام از فرهاد عاشق تر

نگاه به قلب كوچك و پر از درد من نكن كه همين قلب 
يك دنيا عشق و محبت در آن نهفته است

نگاه به چشمهای آرام و خسته من نكن ، اين چشم يك دنيا اشك در آن است

نگاه به چهره پريشان من نكن ، اين چهره عاشق چهره تو می باشد

مریمم دوستت دارم چون كه تو اولين و آخرين معشوق من می باشی دوستت دارم

مریم خيلي وقت بود نميديدمت

مریم خيلي وقت بود دلتنگ بودم

خيلي وقت بود براي ديدنت ثانيه ها را مي دويدم

اما وقتي ديدمت حس غريبي يافتم

چقدر سخته!!!

باز هم طي شدن تا ديداري دوباره...

اگر شب و روزم از تو بخونم

بازم کمه آخه دنیام بی تو فقط درد و ماتمه

چقد دیگه باید تو تنهایی بشینم

تا فردا دوباره تو رو ببینم

حرفای عاشقونم فقط با تو معنی میگیره

اگه یه وقت نباشی دلم از تنهایی میمیره

میدونی سامان بی تو میشه دیوونه؟؟؟؟؟؟؟

آخه میخواد شب و روز فقط کنار تو بمونه

چقدر قشنگ حتی با تو بودن تو رویا

نشستن رو بال ابرا سفر به آخر دنیا

پیش چشمات کم میارن همه میخک های دنیا

آخه از همشون قشتگ تری ای عروس رویا

مریم من تا همیشه پیشم میمونی؟

تا هر شب در گوشم آواز عشق بخونی؟

مریم روزاي بي تو بودن رو از تو دلم خط ميزنم

واسه رسيدن به نگاهت از همه چي دل ميكنم

حرفاي عاشقونمو مرهم قلبت ميكنم

يه آسمون حرفه دلو فداي عشقت ميكنم

توي تاريكي ساحل تو شدي فانوس دريا

مریم بزار اعتراف كنم كه مثل تو نيست توی دنيا


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
یک شنبه 3 اسفند 1393 ساعت 12:15 | بازدید : 355 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

 

آمازون،جنگل بسیار بزرگ و اعجاب برانگیزی در شمال آمریکای جنوبی است.
به گزارش مشرق، این منطقهٔ جنگلی که رودخانهٔ آمازون نیز از میان آن می‌گذرد بخش‌هایی از کشورهای برزیل، اکوادور، گویان، کلمبیا، ونزوئلا، بولیوی، پرو و سورینام را در برمی‌گیرد.
بیشتر بخش جنگل‌های آمازون در خاک برزیل با ۶۰% و پرو با ۱۳% مساحت کلی جای دارد. جنگل آمازون نامزد قرار گرفتن در فهرست عجایب هفتگانه جدیداست.
بومیانی که در این مناطق زندگی می کنند از نژادهای مختلفی هستند که گاه برای زنده ماندن و تصاحب زمین، به شیوه قرن‌ها پیش با یکدیگر درگیر شده و می جنگند.
در این میان هنوز هم انسان‌هایی یافت می شوند که به شیوه هزاران سال پیش خود را استتار می کنند و کمتر اطلاعی از فن آوری های روز دارند. آنها به شیوه های بسیار سنتی غذا و دارو تهیّه می کنند.
 
 
 

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 29 بهمن 1393 ساعت 18:30 | بازدید : 419 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

این روزها ، روزها پر اند از شکایت !

 

از درد دل های یک راننده ی تاکسی تا عاشقانه های مجنون از راه مانده !

 

این روزها ، روزها بغض دارند .

 

آسمان  ابری ، گاهی بارانی و سرد است .

 

قدم های دو نفره از وسط های کوچه بریده است .

 

سوز سرما از پنجره ها رد شده است .

 

هندوانه ی شب یلدا وارداتی شده است !

 

عکس ها روی طاقچه جمع شده .

 

روی یک کوه بلند ، آویزهای امامزاده ها کم شده است .

 

مردم خسته اند این روزها

 

خیابان ها این را گفته اند ،

 

آهنگ ها پرسوز و گیتار ها شکسته اند .

 

" گل پونه های وحشی دشت امید "

 

به فردای دگر رفته اند .

 

این روزها ، روزها پر از شکایت اند .

 

من میفهمم که کبوترها سنگین تر بال میزنند !

 

و هیاهوی ماشین ها از یک نوع دیگرند !

 

من حتی تب جدایی دو عاشق را دیده ام .

 

و دروغ بزرگترها را ..

 

صدای زنگ مدرسه ها بی روح شده

 

و این حرف ها از روح مردگی من نیست !

 

این حرف ها را میبینم

 

این حرف ها در خیابان ها هست

 

در کوچه ها دیده میشود

 

و این روزها برگ های درخت با بغض میریزند و ای کاش

 

بهار

 

زودتر بیاید و

 

دستی بر سر و روی این روزها بکشد...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 29 بهمن 1393 ساعت 18:12 | بازدید : 384 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

این روزها ، روزها پر اند از شکایت !

 

از درد دل های یک راننده ی تاکسی تا عاشقانه های مجنون از راه مانده !

 

این روزها ، روزها بغض دارند .

 

آسمان  ابری ، گاهی بارانی و سرد است .

 

قدم های دو نفره از وسط های کوچه بریده است .

 

سوز سرما از پنجره ها رد شده است .

 

هندوانه ی شب یلدا وارداتی شده است !

 

عکس ها روی طاقچه جمع شده .

 

روی یک کوه بلند ، آویزهای امامزاده ها کم شده است .

 

مردم خسته اند این روزها

 

خیابان ها این را گفته اند ،

 

آهنگ ها پرسوز و گیتار ها شکسته اند .

 

" گل پونه های وحشی دشت امید "

 

به فردای دگر رفته اند .

 

این روزها ، روزها پر از شکایت اند .

 

من میفهمم که کبوترها سنگین تر بال میزنند !

 

و هیاهوی ماشین ها از یک نوع دیگرند !

 

من حتی تب جدایی دو عاشق را دیده ام .

 

و دروغ بزرگترها را ..

 

صدای زنگ مدرسه ها بی روح شده

 

و این حرف ها از روح مردگی من نیست !

 

این حرف ها را میبینم

 

این حرف ها در خیابان ها هست

 

در کوچه ها دیده میشود

 

و این روزها برگ های درخت با بغض میریزند و ای کاش

 

بهار

 

زودتر بیاید و

 

دستی بر سر و روی این روزها بکشد...


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 29 بهمن 1393 ساعت 18:10 | بازدید : 413 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

آدمی گاهی می ماند !

 

سر یک دو راهی یا مثلآ چند راهی !

 

یک طرف دلت باشد

 

یک طرف مصلحت ها !

 

عشق را هی مدام حلاجی کنی

 

به جایی نرسی

 

چون

 

مصلحت ها پاره میکند ، بند حلاجی تو را

 

و یک وقت میشود که

 

آدمی ، خودش را جمع میکند

 

خودش را برمیدارد

 

و دلش میخواهد

 

به دورترین ها سفر کند

 

از همه ی آن چند راهی ها بگذرد

 

و برای خودش در آسمان ، یک راه باز کند !

 

آسمان حداقلش معرفت دارد !

 

درش بسته نمی ماند و هیچ جایی بن بستی ندارد !

 

آسمان حداقلش تو را پرنده میکند

 

پرواز می آموزی و آنوقت سختی نمیماند

 

آدمی اگر میتوانست

 

یک شب هایی که دلش سیر بود

 

کوله بار خستگی ها را

 

روی دوش دنیا جا میگذاشت  

 

و آنوقت پرواز میکرد !!


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 29 بهمن 1393 ساعت 18:7 | بازدید : 394 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )
ﻧﺎﻣــــــــــــﻢ ﺯﻥ ﺍﺳﺖ 
ﺯﻣــــــــــﺎﻧﯽ ﺯﻧــــﺪﻩ ﺑﻪ ﮔـــــﻮﺭﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ ،ﮔــــﺎﻩ ﺳﻨﮕﺴﺎﺭ .. ﮔــــﺎﻩ ﻣﺮﺍ ﺿﻌﯿﻔﻪ ﻭ ﺯﻧﯿــــﮑﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽ، ﮔﺎﻩ ﻟﭽـــﮏ ﺑﻪ ﺳﺮ ..... ﻭ ﻣــــــﻦ ﺍﺯ ﻫــــﺮ " ﻣــــــــﺮﺩی" ﮐﻪ ﺗــــــﻮﯾﯽ ﻣـــــﺮﺩﺗﺮﻡ 
ﻫــــــــﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻋـــــــــــﺮﺑﺪﻩ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣــــﮑﻢ ﺁﺑـــــــــــــﺮﻭﺩﺍﺭﯼ ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﻣــــــﯽ ﺑﻨﺪﻡ 
ﻫﻤـــــــــــــﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐــــــــــﺸﻢ ﻭ ﺗﻮ ﭘـــــــ-ﺪﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ ﻭ ﺑــــــــﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻣـــــﻦ ﺍﺯ ﺗـــــــﻮ ﻣـــــﺮﺩﺗﺮم
ﻫﻤـــــــــــــﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﮐـــــﺴﯽ ،ﺯﺍﻧﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺍﻧــــﻮﯾﻢ ﻣﯽ ﺳﺎﯾﯽ ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﻤــــــــــﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ﺁﻫـــــﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ ; " ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻟﻄﻔﺎ ﻧﮕــــــــﻪ ﺩﺍﺭ ! "
ﻭ ﺑﺪﺗﺮ ﺍﺯ ﺁن ﺍﯾـــــﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﻧﻢ ﺑﺎ ﺍﻋــــــــــﺘﺮﺍﺽ ﻣﻦ ،ﺗﻮ ﺧـــﻮﺍﻫﯽ ﮔﻔﺖ" ﺯﻧﯿـــــــــــﮑﻪ ﯾﮏ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﺵ ﻣــــــﯽ ﺷﻮﺩ ! " 
ﻭ ﺑــــــــــﺎﺯ مــــن از تــــو مـــــردترم ﻫﻤــــــــــــﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ ﭘﺎﻫــــﺎﯾﻢ ﺗﺮﻣﺰ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ : -" ﭼـــــــــــــــﻨﺪ ! ؟ "ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﯾـــﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﻣﯽ ﮔــــــﺮﺩﺍﻧﻢ ﻭ ﺗﻮ ﻧﻤـــــــﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﮔـــــــــﺮﯾﺪ،
ﮔﺮﯾﺴﺘﻨﯽ ﺳﺨـــــﺖ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸـــﮥ ﺑﯿـــــــــــﻤﺎﺭ ﺗﻮ ..ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐــــــﻦ ﮐﻪ ﻫﻤــــــــــــﺎﻥ ﻭﻗﺖ ،ﺩﺭﺳﺖ ﻫــــﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖمــــــــــن از تـــــــو مــــــردترمــ
ﺯﻥ ﻋﺸــــــــــﻖ ﺯﺍﯾــﺪ ﻭ ﺗﻮ ﺑــﺮﺍﯾﺶ ﻧﺎﻡ ﺍﻧﺘـــﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺍﻭ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﺪﻭﺗﻮ ﻧﮕــــــــﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑـــــﻪ ﺑﭽﻪ 
ﺩﺧﺘــــــــــــــﺮ ﻧﺒـــﺎﺷﺪ
ﺍﻭ ﺑــــــــــــﯿﺨﻮﺍﺑﯽ ﻣﯽ ﮐﺸﺪ ﻭﺗــــــــﻮ خواب حـــــــــــوریان بهشتی میبینی

او مــــــــــــــادر میشود وهمه جا میپرسن:نام پـــــــــــدر؟


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 29 بهمن 1393 ساعت 18:3 | بازدید : 430 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

بودنت را هرشب در خلوت دلم

همراه با آرزوهای زیبایم با تو جشن می گیرم

ای الهه ی مهربانی و محبت

نداشتنت برای لحظه ایی کوتاه دلتنگی می آورد

یا حضورت یا صدایت به دل آشوب زده ام تسلی می بخشد

دلم آغوشت را هر لحظه فریاد می زند

آغوشی که دستان پر عشقت بدورم حلقه کند

و سخت به خود بفشارد

آغوشی که بودنت را هرلحظه حس کنم

آغوشی که زمان و مکان در آن متوقف شود

تا تمام دلتنگی هایم را برات بازگو کنم

یک دل سیر به چشمان زیبایت نگاه کنم

داشتنت منتی است که خدا بر دل من نهاده است

حضورت در کنارم آرامشی دارد

که فقط ماهیگیر طوفان زده می داند 

که اینک به اسکله آرامش و سکون لنگر انداخته

بودنت در کنارم آرامش،نگاهت به من امید به فردا،

و دستان پر مهرت در دستانم امنیت خاطر

و خندهایت بر روی من شادی و نشاط در دلم بوجود می آورد

ای بهترین گل زیبای باغ زندگیم

بودنت در کنارم غبطه ی تمامی حسودان را بدنبال دارد.

می ترسم حسودان روزی چشم زخمشان

آرامش درونمان را به تلاطم وا دارد.

ولی هربار که حست می کنم.

و خنده ها و صدایت را می شنوم

طلسم های اهریمنی حسودان را باطل می کند.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
چهار شنبه 29 بهمن 1393 ساعت 13:40 | بازدید : 420 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

 

 

 

خوش به حال من و دریا و غروب و خورشید

 و چه بی‎ذوق جهانی که مرا با تو ندید


رشته‎ای _جنس همان رشته که بر گردن توست_

چه سروقت مرا هم به سر وعده کشید


نه کف و ماسه، که نایاب‎ترین مرجان‎ها

 تپش تب‎زدۀ نبض مرا می‎فهمید

 
آسمان روشنی‎اش را همه بر چشم تو داد

مثل خورشید که خود را به دل من بخشید


 ما به اندازۀ هم سهم ز دریا بردیم

هیچ‎کس مثل تو و من به تفاهم نرسید


خواستی شعر بخوانم دهنم شیرین شد

ماه طعم غزلم را ز نگاه تو چشید


منک ه حتی پی پژواک خودم می‎گردم

آخرین زمزمه‎ام را همه شهر شنید

 

شعری از استاد محمدعلی بهمنی


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
پنج شنبه 23 بهمن 1393 ساعت 13:22 | بازدید : 423 | نوشته ‌شده به دست دکتر مولایی | ( نظرات )

درخواست رژیم صهیونیستی از حاج قاسم سلیمانی

هاآرتص در حساب توئیتری خود با انتشار تصویری از حاج قاسم سلیمانی به نوعی به نمایندگی از رژیم صهیونیستی از وی عذرخواهی و خواهش کرد که در قبال شهادت فرمانده ایرانی هیچ اقدام تلافانه جویانه‌ای انجام ندهد.

به گزارش بی‌باک، روزنامه صهیونیستی "هاآرتص" (Haaretz) در نوشتاری با موضوع حمله بالگرد اسرائیلی به نیروهای حزب الله لبنان که منجر به شهادت عده ای از فرماندهان مقاومت شد، نوشت: «یک منبع امنیتی اسرائیل به خبرگزاری رویترز گفته است که این رژیم در حمله به جنوب سوریه، قصد نداشته فرمانده ایرانی را هدف قرار دهد و تصور می‌کرده به گروهی از نیروهای سطح پائین حمله کرده است.»

 هاآرتص تصریح کرده است که به نظر می‌رسد این منبع ارشد امنیتی اسرائیلی با هدف "جلوگیری از بروز هرگونه تنش با ایران و گروه حزب‌الله لبنان" این اظهارات را مطرح کرده است. این فرد به دلیل عدم پذیرش رسمی مسئولیت حمله از سوی تل‌آویو، نخواسته نامش فاش شود.

گفتنی است؛ در حمله روز یکشنبه بالگردهای توپدار رژیم‌صهیونیستی به منطقه "قنیطره" واقع در جنوب سوریه، سردار سرتیپ پاسدار "محمدعلی الله دادی" به همراه تعدادی از اعضای حزب‌الله لبنان به شهادت رسیدند.

 منبع اسرائیلی مورد استناد رویترز در پاسخ به این سوال که آیا تل‌آویو انتظار اقدامات تلافی‌جویانه ایران یا حزب‌الله را دارد، گفت: «پاسخ آن‌ها تقریبا قطعی است. انتظار آن را داریم، اما می‌توان در نظر گرفت که شکل‌گیری تنش گسترده، به نفع هیچ‌یک از طرف‌ها نیست.»

 هاآرتص همچنین در حساب توئیتری خود با انتشار تصویری از سردار "قاسم سلیمانی" در ذیل این مطلب نوشت: «ما فکر می کردیم در حمله به سوریه نظامی رده پایین را نشانه رفته ایم؛ نه یک فرمانده ایرانی را.»


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0